گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
انوار العرفان
جلد سوم
[سوره البقرة ( 2): آیات 196 تا 203 ] ....



ص : 565
اشاره
وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِ رْتُمْ فَمَا اسْتَیْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَ لا تَحْلِقُوا رُؤُسَکُمْ حَتَّی یَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ کانَ مِنْکُمْ مَرِیضاً أَوْ بِهِ
أَذيً مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْیَۀٌ مِنْ صِ یامٍ أَوْ صَدَقَۀٍ أَوْ نُسُکٍ فَإِذا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَی الْحَجِّ فَمَا اسْتَیْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ یَجِدْ فَصِ یامُ
ثَلاثَۀِ أَیَّامٍ فِی الْحَجِّ وَ سَبْعَۀٍ إِذا رَجَعْتُمْ تِلْکَ عَشَرَةٌ کامِلَۀٌ ذلِکَ لِمَنْ لَمْ یَکُنْ أَهْلُهُ حاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ
شَدِیدُ الْعِقابِ ( 196 ) الْحَ جُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِیهِنَّ الْحَجَّ فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِی الْحَجِّ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ یَعْلَمْهُ
اللَّهُ وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوي وَ اتَّقُونِ یا أُولِی الْأَلْبابِ ( 197 ) لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْ لًا مِنْ رَبِّکُمْ فَإِذا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفاتٍ
فَاذْکُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرامِ وَ اذْکُرُوهُ کَما هَداکُمْ وَ إِنْ کُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّینَ ( 198 ) ثُمَّ أَفِیضُ وا مِنْ حَیْثُ أَفاضَ النَّاسُ وَ
اسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ ( 199 ) فَإِذا قَ َ ض یْتُمْ مَناسِکَکُمْ فَاذْکُرُوا اللَّهَ کَ ذِکْرِکُمْ آباءَکُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِکْراً فَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ رَبَّنا
( آتِنا فِی الدُّنْیا وَ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ ( 200
وَ مِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَ نَۀً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَ نَۀً وَ قِنا عَذابَ النَّارِ ( 201 ) أُولئِکَ لَهُمْ نَصِ یبٌ مِمَّا کَسَ بُوا وَ اللَّهُ سَرِیعُ
الْحِسابِ ( 202 ) وَ اذْکُرُوا اللَّهَ فِی أَیَّامٍ مَعْدُوداتٍ فَمَنْ تَعَجَّلَ فِی یَوْمَیْنِ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ وَ مَنْ تَأَخَّرَ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ لِمَنِ اتَّقی وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ
( اعْلَمُوا أَنَّکُمْ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ ( 203
ص: 568
[سوره البقرة ( 2): آیه 196 ] .... ص : 568
اشاره
صفحه 265 از 286
وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِ رْتُمْ فَمَا اسْتَیْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَ لا تَحْلِقُوا رُؤُسَکُمْ حَتَّی یَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ کانَ مِنْکُمْ مَرِیضاً أَوْ بِهِ
أَذيً مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْیَۀٌ مِنْ صِ یامٍ أَوْ صَدَقَۀٍ أَوْ نُسُکٍ فَإِذا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَی الْحَجِّ فَمَا اسْتَیْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ یَجِدْ فَصِ یامُ
ثَلاثَۀِ أَیَّامٍ فِی الْحَجِّ وَ سَبْعَۀٍ إِذا رَجَعْتُمْ تِلْکَ عَشَرَةٌ کامِلَۀٌ ذلِکَ لِمَنْ لَمْ یَکُنْ أَهْلُهُ حاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ
( شَدِیدُ الْعِقابِ ( 196
ترجمه و شرح .... ص : 568
از جمله آثار دین حنیف ابراهیم علیه السّلام حج و عمره است که در اسلام نیز مورد توجه قرار گرفته و از جمله شعائر اسلامی است
و نفس بشري بخاطر مشاعر ص: 569
و احساسات درونی خویش بآن نیازمند است تا حواس و اندامها نیز مانند قلب و عقل از آنچه در باطن انسان میگذرد حکایت کنند
اینک میفرماید:
اعمال حج و عمره را بطور کامل و تمام و با شرایط و ارکان آنها با خلوص نیّت فقط براي خوشنودي و رضاي خدا نه از روي ریا و
خودنمائی بپا داشته و بپایان برسانید و چنانچه بیماري یا ترس از دشمن از اتمام اعمال حج و عمره محصور شدید و نتوانستید وارد
مکه شده همه اعمال را بجا بیاورید و خواستید از احرام خارج شده و محل گردید بر شما واجب است آنچه از قربانی شتر یا گاو یا
گوسفندي که مقدور و آسانتر است بوسیله شخص امین و درستکاري به محل ذبح بفرستید ولی سرهاي خود را نتراشید و از احرام
خارج نشوید تا اینکه قربانی که هدیه و ارمغان شما نسبت بخدا است بمحل خود رسیده و کشته شود زیرا خروج از احرام پیش از
نحر یا ذبح قربانی جایز نیست ولی اگر کسی از شما در حال احرام مریض گردد یا آزاري مانند صداع یا جراحت یا جانور در سر او
پیدا شود و مجبور گردد که قبل از قربانی سر بتراشد میتواند موي سر خود را بتراشد ولی در عوض آن باید یکی از این سه چیز را
کفاره دهد یا سه روز روزه بگیرد یا به ده نفر هر یک یک مدّ یا بشش نفر هر یک دو مدّ از جو یا گندم صدقه و بخشش کند یا
اگر بخواهد گوسفندي را بکشد و هنگامی که از بیماري یا از ترس دشمن ایمن و آسوده شدید پس هر کس از عمره سود و نفع
برد و از احرام بیرون آمده و از محرمات در حال احرام بهرهمند گردید و خواست حج تمتع انجام دهد بشکرانه اینکه بانجام اعمال
عمره و حج توفیق یافته باید باندازه توانائی خود از شتر و گاو و گوسفند قربانی کند و آنکه قربانی نیافت و یا وضع مالی او اجازه
تهیه آن را نداد باید سه روز در همان ایام حج یعنی روزهاي هفتم و هشتم و نهم ذي الحجۀ را و هفت روز نیز أنوار العرفان فی
تفسیر القرآن، ج 3، ص: 570
پس از بازگشت بمیهن خود که مجموعا ده روز میشود روزه بگیرد که از نظر ثواب و پاداش کمتر از قربانی نخواهد بود البته این
حکم حج تمتع مال کسانی است که از حاضران و نزدیکان مسجد الحرام نباشند و بین محل او و مکه بنا بقول معروف بین فقهاء
چهل و هشت میل فاصله باشد و الا وظیفه آنها حج قران یا افراد خواهد بود و از نافرمانی خدا بترسید و مطابق دستورات او عمل
کنید و بدانید که عذاب آفریدگار نسبت بکسانی که از اوامر او سرپیچی نموده و از حدود و شریعت تجاوز نماید بسی سخت و
ناگوار است.
(196)
ص: 571
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 571
صفحه 266 از 286
حج و عمره فرض آمد بر عباد حق بیان آن کند بعد از جهاد
کرد باید این دو را للّه تمام از فرائض و ز سنن در هر مقام
پس اگر ممنوع گردید از عدو یا مریض آنراست قربانی نکو
گر میسر باشد آن هم بر شما ورنه باشد صوم کافی از هدي
سر نتراشید در ناموقعش جز که قربانی شود در موضعش
موضع قربانی از احرام حج شد منی و ز عمره مکه بیحرج
باشد ار کس را مرض و ز رنج سر چون شپش یا زین روش رنج دگر
پس شود محتاج سوي حلق مو از سر فدیه آورد برجا یک او
صدقه و قربانی و صوم است آن صوم سه یا هفت یا ده روز دان
صدقه بر شش تن کند بارت سبک شاة باشد گر بجاي آري نسک
پس شوید ایمن چو از خوف و ضرر و ز موانع چاره نبود از عوض
چون بعمره کس تمتع کرد نیک سوي حج تقصیر را هدیه است لیک
گر میسر باشد آن از بهر کس و ر میسر نیست صوم از هدیه بس
و آن سه روز و هفت یا ده شد بحج چونکه رجعت کرد تا نبود حرج
وین بود آن را که نبود در مقام اهل مکه و حاضر بیت الحرام
پس بپرهیزید و دانید این حساب که خدا را بس شدید آمد عقاب
(196)
ص: 572
شأن نزول .... ص : 572
قسمت وَ أَتِمُّوا الْحَ جَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ این آیه مبارکه طبق نقل ابن ابی حاتم در تفسیر خود در باره مردي نازل گردیده که با جبّه
مخصوص خود خدمت پیغمبر اکرم آمد و از وي سؤال کرد که چگونه عمره را بجاي آورد رسول خدا فرمودند:
جبّه خود را بیرون بیاور و غسل کن و استنشاق بنما و آنچه را که در حج انجام دادي در عمره نیز بجاي آور.
و قسمت فَمَنْ کانَ مِنْکُمْ مَرِیضاً نیز در باره کعب بن عجرة الانصاري که در مناسک حج در سرش شپش پیدا شده بود و او را آزار
میداد نازل گردیده است و صاحب کشف الاسرار و روض الجنان و تفسیر برهان نیز این شان نزول را با مختصر تفاوتی نقل
نمودهاند.
ص: 573
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 573
قوله تعالی وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ عمر و عمر بضم عین و میم یعنی سالهاي زندگی چنانکه در آیه 18 سوره شعراء میفرماید:
صفحه 267 از 286
وَ لَبِثْتَ فِینا مِنْ عُمُرِكَ و از این ماده است:
عمارة- یعنی آباد کردن چنانکه در آیه 19 سوره توبه میفرماید:
أَ جَعَلْتُمْ سِقایَۀَ الْحاجِّ وَ عِمارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ کَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ تعمیر- یعنی اعطاء زندگی، عمر طولانی دادن چنانکه در
آیه 68 سوره یس میفرماید:
وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَکِّسْهُ فِی الْخَلْقِ عمرة- عمل مخصوصی است از اعمال حج زیرا انجام این عمل باعث آباد بودن بیت اللّه است چنانکه
در آیه مورد بحث مذکور شد.
معمور- یعنی ساختهشده، آباد چنانکه در آیه 4 سوره طور میفرماید:
وَ الْبَیْتِ الْمَعْمُورِ استعمار- یعنی تقاضاي آبادي نمودن چنانکه در آیه 61 سوره هود میفرماید:
هُوَ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَکُمْ فِیها
ص: 574
[سوره البقرة ( 2): آیه 197 ] .... ص : 574
اشاره
الْحَ جُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِیهِنَّ الْحَجَّ فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِی الْحَجِّ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ یَعْلَمْهُ اللَّهُ وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ
( الزَّادِ التَّقْوي وَ اتَّقُونِ یا أُولِی الْأَلْبابِ ( 197
ترجمه و شرح .... ص : 574
خداوند متعال در این آیه شریفه مناسک و اعمال واجبۀ حج و محرمات آن را که در ماههاي معلوم حج یعنی شوال و ذیقعده و
ذیحجۀ است بیان کرده و توضیح میدهد: کسانی که بواسطه احرام و اشتغال باعمال حج حج را بر خود واجب نمودهاند موقع انجام
اعمال حج بایستی از تمتعات جنسی و انجام گناه و سخنان بیهوده و جرّ و بحث و کشمکشهاي بیفایده دوري کنند زیرا هر عمل
نیکی که انجام میگیرد خدا بر آن آگاه است و بهترین زاد و توشه پرهیزکاري و تقواء است سپس روي سخن را بصاحبان مغز و
اندیشه متوجه نموده میگوید: اي صاحبان عقل از من بپرهیزید اینک میفرماید:
اوقات حج و احرام بستن براي آن در ماههاي معینی است که از زمان حضرت ابراهیم و حضرت اسماعیل علیهما السّلام میان مردم
معلوم و مشخص شده است و ص: 575
مقدم و مؤخر نمیشود چنانکه آئین مشرکین عرب بود که موقع لزوم و احتیاج آن را مقدم و مؤخر مینمودند و خداوند متعال نیز آن
را در آیه إِنَّمَا النَّسِیءُ زِیادَةٌ فِی الْکُفْرِ یعنی تأخیر حج افزایش در کفر بوده عمل باطل و نادرست خوانده است و ماههاي حج از نظر
مفسرین شیعه عبارت از شوال و ذیقعده و ده روز اول ذیحجه میباشد و احرام براي حج یا براي عمرهاي که پس از آن حج بجا
آورده میشود جز در این ماهها باطل و عمل ناروا است پس کسی که در آن ماهها بوسیله احرام اعمال حج را بر خود واجب کرد
انجام حج یا براي عمرة آن آماده شد باید توجه داشته باشد که دیگر نمیتواند از احرام خارج شده و اعمال حج یا عمره را ترك
نماید و باید بداند که آمیزش جنسی و آنچه میان زن و شوهر روا است و دروغ و دشنام و نزاع و گفتگو در حج و گفتن لا و اللّه و
صفحه 268 از 286
بلی و اللّه تماما بر او حرام است چنانکه این کارها جز جماع با زنان در اوقات دیگر نیز حرام میباشد و اختصاص آن بزمان حج فقط
بخاطر بیان عظمت حج بوده نه بخاطر بیان تخصیص بآن یعنی انجام این کارها در آن هنگام اقبح و زشتر است و آنچه از کارهاي
خیر و نیکو انجام دهید خداوند متعال بر آن آگاه است و پاداش آن را بشما خواهد داد و براي سفر آخرت خود توشه تهیه کنید و
زحمت خود را بنام توکل بدوش دیگران نیندازید و بدانید بهترین توشهها تقوي و پرهیزگاري است سپس صاحبان مغز و اندیشه را
که حد اکثر بهرهبرداري را از این برنامههاي عالی تربیتی مینمایند مورد خطاب قرار داد میفرماید:
اي خردمندان از مخالفت با من بترسید و بدستورات من عمل کنید تا سعادت دنیا و آخرت را بدست آورید.
(197)
ص: 576
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 576
شهرهاي حج که معلوم است آن پس در آنها هر که حج کرد از کسان
حج در آن واجب شمرد از حسن حال نه در آن رفت است و نه فسق و جدال
و آنچه در وي میکنند افعال نیک جمله را داند خداي بیشریک
توشه بردارید نبود هیچ زاد بهتر از تقوي اگر دارید یاد
می به پرهیزید کین ره روشن است بر اولی الالباب پرهیز احسن است
(197)
شأن نزول .... ص : 576
بیضاوي و بخاري و عدهاي از علماء عامه نوشتهاند: قسمت وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوي از این آیه شریفه در باره اهل یمن نازل
گردیده است زیرا آنان با دست خالی براي حج شرکت میکردند و همراه خود وسائل زندگی و معیشت برنمیداشتند و میگفتند
ما با توکل بخدا حرکت میکنیم و در راه مجبور بودند که سربار دیگران شده و دست نیاز باین و آن دراز کنند خداوند متعال بآنها
دستور داد که همراه خود توشه بردارید تا سر بار دیگران نگردید و بهترین توشههاي شما تقوي و پرهیزگاري است و یکی از
جهات پرهیزگاري سربار دیگر نشدن است.
زاد راه عاشقان درد است و روي زرد و آه راه از این گونه است بسم اللّه که دارد عزم راه
ص: 577
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 577
قوله تعالی الْحَ جُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ شهر- یعنی ماه و آن با رؤیت هلال شروع شده و با رؤیت مجدّد منقضی میشود و ماه را از آن
جهت شهر گفتهاند که با رویت هلال وجود و دخول آن ماه آشکار میشود چنانکه در آیه 15 سوره احقاف میفرماید:
وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً و جمع قله آن اشهر و جمع کثرت آن شهور است چنانکه در آیه 36 توبه میفرماید:
صفحه 269 از 286
إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً فِی کِتابِ اللَّهِ یَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ.
و از این ماده است:
شهرة- یعنی ظهور آشکار شدن مشهور یعنی معروف، آشکار شهیر یعنی داراي شهرت اشتهار یعنی شناسائی و آشنائی پیدا کردن.
ص: 578
[سوره البقرة ( 2): آیه 198 ] .... ص : 578
اشاره
لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْ لًا مِنْ رَبِّکُمْ فَإِذا أَفَضْ تُمْ مِنْ عَرَفاتٍ فَاذْکُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرامِ وَ اذْکُرُوهُ کَما هَداکُمْ وَ إِنْ کُنْتُمْ
( مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّینَ ( 198
ترجمه و شرح .... ص : 578
اعراب زمان جاهلیت در موسم حج خرید و فروش و داد و ستد را در موقع احرام کار ناپسند و گناه میدانستند و مسلمانان نیز طبعا
منتظر بودند تا بدانند آیا احکام دوران جاهلیت همچنان باقی است یا اینکه از نظر اسلام اینعمل بلا مانع است لذا خداوند متعال در
این آیه مبارکه بیان میکند که حج مانع از کسب و تجارت و تحصیل معاش نیست و مانعی ندارد که مردم از فضل خداوند بهرهمند
گشته و سودي بدست آورند لذا میفرماید:
بر شما گناهی نیست که در زمان حج تجارت کرده و از فضل و رحمت پروردگار خویش روزي طلب نموده و از منافع اقتصادي
برخوردار باشید و نیازمندیهاي خود را خریداري نموده و چیزهائی اضافی که دارید بفروشید یعنی دین نیامده تا شما را از کسب و
کار بازداشته و زندگیتان را به تعطیل کشاند ص: 579
بلکه یکی از فلسفههاي حج پیریزي یک طرح جامع اقتصادي و راهنمائی به بالاترین و استوارترین کمالات انسانی است سپس
بحجاج دستور میدهد که وقتی از عرفات کوچ کردید خداوند را نزد مشعر الحرام با تسبیح و تهلیل و تحمید و مانند آن یاد نمائید
یعنی توقف شما در مشعر واجب است زیرا وجوب ذکر که اقتضاي ظاهر امر است مستلزم وجوب وقوف در آنجا است و خداوند را
همانگونه که هدایتتان کرده و شما را بمعالم دین و ایمان بخدا و رسول و آداب حج و مناسک آن راهنمائی فرموده یاد کنید
یادیکه با هدایتی که خداوند متعال نموده است تناسبی داشته باشد زیرا شکر باید باندازه نعمت باشد و شکر اندك در مقابل نعمت
بزرگ روا نیست اگر چه پیش از آن راهنمائی و هدایت یا قبل از بعثت پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله از گمراهان بودید و عبادت
شما در مسجد الحرام عبادت بت و صفیر و کف بر کف زدن بود چنانکه میفرماید:
ما کانَ صَلاتُهُمْ عِنْدَ الْبَیْتِ إِلَّا مُکاءً وَ تَصْدِیَۀً:
یعنی نه متدین بدین حق و نه متنسّک بمناسک آن بودید لذا مقتضی است که از این نعمت هدایت و راهنمائی سپاسگزاري کنید.
(198)
ص: 580
صفحه 270 از 286
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 580
بر شما نبود گناهی در شمار فضلی ار جوئید از پروردگار
یعنی ار کس شد اجیر کس بحج یا تجارت کرد دور است از حرج
نیست جرمی بهر او زین اتجار بر شما فضلی است این از کردگار
بس چو برگشتید از عرفات شاد نزد مشعر از خدا آرید یاد
ذکر او باشد هدایتها که خواست بر شما بنمود یعنی راه راست
پیش از این بودید یکجا بر ضلال شکر نعمت پس کنید از ذو الجلال
(198)
شأن نزول .... ص : 580
بنا بنقل ابن عباس و مجاهد و حسن بصري و عطا مسلمین در ایام حج تجارت را معصیت میدانستند لذا این آیه نازل شد و بیان
فرمود که حجاج در اوقات حج نیز میتوانند بتجارت بپردازند.
بعضی از مفسرین نوشتهاند: که در زمان جاهلیت مردم عرب در بازارهاي عکاظ و مجنه و ذو المجاز که از بازارهاي معروف زمان
جاهلیت اعراب بود موقع حج توقف کرده و کسب معیشت مینمودند و چون اسلام ظاهر گردید مسلمین از این کار خودداري
کردند لذا این آیه نازل شد و بآنان اجازه داد تا طلب مال حلال و جستجوي فضل و عنایت خدا را در امور معیشت خود بنمایند
بیضاوي و مجمع البیان و روض الجنان نیز این شأن نزول را نقل کردهاند.
ص: 581
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 581
قوله تعالی عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرامِ حرام- یعنی ممنوع چنانکه در آیه 275 سوره بقره میفرماید:
أَحَلَّ اللَّهُ الْبَیْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبا و جمعش حرم است چنانکه در آیه 95 سوره مائده میفرماید:
لا تَقْتُلُوا الصَّیْدَ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ و از این ماده است:
محروم- یعنی ممنوع چنانکه در آیه 19 سوره ذاریات میفرماید:
وَ فِی أَمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ:
و حرم مکه را هم از آن جهت حرم گویند که بعضی چیزها در آن ممنوع است و ماههاي حرام که جنگ در آنها حرام است
عبارتند از ذو القعدة، ذو الحجۀ محرم، رجب چنانکه در آیه 217 سوره بقره میفرماید:
یَسْئَلُونَکَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرامِ قِتالٍ فِیهِ قُلْ قِتالٌ فِیهِ کَبِیرٌ:
و در ضمن آیات حرم بر دو وجه است.
1) بمعنی مناسک و اعمال چنانکه در آیه 30 سوره حج میفرماید: )
وَ مَنْ یُعَظِّمْ حُرُماتِ اللَّهِ ( 2) حرمات جمع حرمت است چنانکه در آیه 194 سوره بقره میفرماید:
صفحه 271 از 286
وَ الْحُرُماتُ قِصاصٌ
ص: 582
[سوره البقرة ( 2): آیه 199 ] .... ص : 582
اشاره
( ثُمَّ أَفِیضُوا مِنْ حَیْثُ أَفاضَ النَّاسُ وَ اسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ ( 199
ترجمه و شرح .... ص : 582
میگویند قریش و همپیمانهاي آنان چون خود را اهل حرم و برتر از دیگران میدانستند در مزدلفه میماندند و بعرفات نمیرفتند تا با
دیگر مردم کوچ نکنند لذا خداوند متعال در این آیه مبارکه دستور میدهد باید مسلمانان همه در یک جا وقوف کنند سپس همگی
بسوي مشعر و از آنجا بسوي منی حرکت نمایند و این سلیقه شخصی و امتیاز غلط را ترك نمایند اینک میفرماید:
سپس اي جماعت قریش از همانجا که مردم کوچ میکنند به سرزمین منی کوچ کنید و با هم بمنی وارد شوید نه اینکه بخاطر برتر
دانستن خود از مردم در مزدلفه وقوف نمائید و از آداب جاهلیت و گناهان خودتان از خداوند متعال طلب آمرزش نمائید و در
اماکن متبرکه بطلب حوائج دنیا و دین پرداخته و از مفاخره و خودستائی خودداري کنید محققا خداوند متعال آمرزنده و مهربان
است.
(199)
ص: 583
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 583
پس از آنجائی که برگشتند ناس باز گردید و نمائید اقتباس
یعنی از عرفات با از مزدلف لیک عرفات حد ما یقف
و ز خدا خواهید آمرزش ز بیم که شما را او غفور است و رحیم
(199)
شأن نزول .... ص : 583
تفسیر روض الجنان مینویسد: چون قریش و همپیمانهاي آنان که خود را حمس میدانستند با مردم در عرفات توقف نمیکردند و از
آنجا هم کوچ نمیکردند و میگفتند ما اهل خدائیم و مانند دیگران نمیباشیم و نباید از حرم بیرون برویم لذا از مزدلفه کوچ
میکردند سپس این آیه نازل شد و دستور داد که همه مسلمین خواه قریش و یا غیر قریش بمتابعت مردم دیگر در عرفات توقف
صفحه 272 از 286
نموده و از آنجا با هم کوچ نمایند.
تفسیر جامع مینویسد: که موقع حج، عرب در عرفه و قریش در مزدلفه توقف میکردند سپس این آیه نازل گردید ولی بعضی از
مفسرین بنا بنقل اسماء دختر أبو بکر میگویند قریش در مزدلفه توقف میکردند و مردم در عرفه مگر شیبۀ بن ربیعه لذا خداوند این
آیه را نازل فرمودند.
ص: 584
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 584
قوله تعالی ثُمَّ أَفِیضُوا فیض- یعنی پر شدن، جاري شدن، لطف و رحمت چنانکه در آیه 50 سوره اعراف میفرماید:
وَ نادي أَصْحابُ النَّارِ أَصْحابَ الْجَنَّۀِ أَنْ أَفِیضُوا عَلَیْنا مِنَ الْماءِ:
و در ضمن آیات قرآن در سه معنی بکار برده شده است:
1) بمعنی بازگشتن چنانکه در آیه مورد بحث مذکور شد. )
2) بمعنی رویاروئی با مشکلات چنانکه در آیه 61 سوره یونس میفرماید إِذْ تُفِیضُونَ فِیهِ: )
3) بمعنی جاري شدن چنانکه در آیه 83 سوره مائده میفرماید: )
تَري أَعْیُنَهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ
ص: 585
[سوره البقرة ( 2): آیه 200 ] .... ص : 585
اشاره
فَإِذا قَ َ ض یْتُمْ مَناسِکَکُمْ فَاذْکُرُوا اللَّهَ کَذِکْرِکُمْ آباءَکُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِکْراً فَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا وَ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ
(200)
ترجمه و شرح .... ص : 585
در زمان جاهلیت رسم بر این بوده که اعراب در موقع زیارت خانه خدا سرودها و شعارهائی که اغلب حاکی از برتري و افتخارات
موهومی که از ناحیه پدران نصیبشان شده بود میخواندند لذا خداوند متعال در این آیه مبارکه دستور میدهد که پس از انجام اعمال
مقرر لازم است که در ایام و لیالی تشریق حاجیان بدعا و ذکر نعمتهاي الهی مشغول گشته و بآن همّت گمارند و سپس گروهی از
مردم را که از حقایق اسلام بهرهاي نداشته و باسرار حج پی نبردهاند و همواره کوشش آنها در راه نیل بلذائذ و هوي و هوس بوده
سرزنش نموده و بیان میکند که اینها در موقع دعا و اظهار حاجت از پروردگار فقط در فکر آسایش این جهان بوده و ابدا به
سعادت جهان دیگر توجهی ندارند در نتیجه اینها در آخرت نصیبی ندارند و در آن جهان که انسان به همه چیز نیازمند است
بیبهرهاند اینک میفرماید: ص: 586
صفحه 273 از 286
هنگامیکه همه عبادات ویژه حج خود را بجاي آورده و فارغ شدید با تحمید و تسبیح مختصّ بایام منی و ادعیه آن خدا را بخوانید یا
نعمتهائی که خدا بشما عنایت کرده و احسانی که در حق شما انجام داده او را بیاد آورید همچنانکه پدران خود را بیاد میآورید و
بمقامات و مفاخر موهوم آنان مباهات میکنید بلکه یاد خدا و ذکر خدا را بیشتر و سختتر انجام دهید زیرا نعمتهاي اصلی از خدا
است و ولی نعمت حقیقتی اوست و بزرگی و عظمت در پرتو ارتباط با خدا است نه با مباهات بافتخارات موهوم نیاکان و شاید
اشاره باین باشد که پدران شما فقط سبب اعدادي و مادي وجود شما میباشند و علت حقیقی و سبب واقعی وجود شما آنکسی است
که شما را از نیستی بهستی و از عدم بوجود آورده است لذا باید همیشه بیاد او بوده و او را بیشتر بخوانید سپس خداوند متعال هدف
و خواستههاي مردم را در این اماکن مقدسه و همچنین میزان افکار و فهم آنان را یاد آور شده میفرماید: بعضی از مردم که جز منافع
مادي و زندگی دنیوي چیزي نمیبینند و از حقایق اسلام بهرهاي نداشته و باسرار حج پی نبردهاند و همیشه کوشش آنها در راه نیل
به لذائذ دنیوي و هوي و هوس بوده لذا در مواقع دعا و اظهار حاجت میگوید خدایا بهره ما را در دنیا بما عطا کن و ما را از آب
باران سیراب نموده و بر دشمنان غالب کرده و بسلامت بوطن خود برسان و بما شتر و گاو و گوسفند و غلام و کنیز و امثال اینها را
روزي کن آري کسیکه تمام همّش دنیا باشد و هدف و وجهه قلبش مایل بلذائذ طبیعی و محظوظات مادي گردد در آخرت بهره و
نصیبی براي او نیست زیرا فیوضات و نعم الهی در آخرت براي کسانی است که در دنیا قابلیت و استعداد آنها را در خود فراهم
آورده باشد.
(200)
ص: 587
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 587
پس مناسک را چو بگذارید نیک یاد آرید از خداي بیشریک
همچو از آبائتان آرید یاد سختتر یاران بعلم و اعتقاد
پس بود از مردمان نابخردي که بجز دنیا نداند عایدي
گوید از دنیا بده یا رب بما بهره عقبی نخواهیم از خدا
شان نزول .... ص : 587
در سبب نزول آیه مبارکه فَإِذا قَ َ ض یْتُمْ مَناسِکَکُمْ مفسرین روایتی از امام محمّد باقر علیه السّلام نقل نمودهاند که آن حضرت
فرمودند: مردم عرب وقتی که از حج فراغت مییافتند در عرفات جمع میشدند و از مفاخر پدران خود و آثار آنان و تاریخ ایام
گذشته خود و کارهاي مهمی که کرده بودند بیان میکردند خداوند متعال با نزول این آیه بآنها دستور داد که بجاي اینکه نام
پدرانشان را برده و بآنان مفاخرت و مباهات نمایند نام خدا را برده و نعمتهاي او را یاد نمایند تفسیر طبري نیز این شأن نزول را نقل
کرده است.
و همچنین تفسیر عیاشی و برهان از ابن عباس نقل میکند که اعراب در موسم حج میگفتند خدایا امسال بما باران بده و ارزاق ما را
در این سال فراوان کن ولی از امور آخرت چیزي از خدا نمیخواستند سپس این قسمت از آیه یعنی فَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ رَبَّنا آتِنا
فِی الدُّنْیا نازل گردید.
صفحه 274 از 286
ص: 588
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 588
قوله تعالی فَإِذا قَضَیْتُمْ قضاء در اصل بمعنی فیصله دادن بامر است چنانکه در آیه 117 سوره بقره میفرماید:
وَ إِذا قَضی أَمْراً فَإِنَّما یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ و از این ماده است:
انقضاء- یعنی سپري شدن اقتضاء یعنی حکم کردن زمان قضاوة یعنی داوري و فیصله دادن در امري- قاضی یعنی داور، حکمکننده،
فیصلهدهنده مقضی یعنی واقع شده، چنانکه در آیه 21 سوره مریم میفرماید:
وَ کانَ أَمْراً مَقْضِیا و در ضمن آیات قرآن بمعانی مختلفی بکار برده شده از آن جمله است:
1) بمعنی سفارش کردن چنانکه در آیه 23 سوره اسراء میفرماید: )
وَ قَضی رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ ( 2) بمعنی خبر دادن چنانکه در آیه 4 سوره اسراء میفرماید:
وَ قَضَیْنا إِلی بَنِی إِسْرائِیلَ ( 3) بمعنی فارغ شدن چنانکه در آیه 105 سوره نساء میفرماید:
فَإِذا قَضَیْتُمُ الصَّلاةَ ص: 589
4) بمعنی انجام دادن چنانکه در آیه 72 سوره طه میفرماید: )
فَاقْضِ ما أَنْتَ قاضٍ ( 5) بمعنی فرا رسیدن مرگ چنانکه در آیه 77 سوره زخرف میفرماید:
وَ نادَوْا یا مالِکُ لِیَقْضِ عَلَیْنا رَبُّکَ ( 6) بمعنی واجب شدن چنانکه در آیه 41 سوره یوسف میفرماید:
قُضِیَ الْأَمْرُ الَّذِي فِیهِ تَسْتَفْتِیانِ ( 7) بمعنی نوشته شده چنانکه در آیه 21 سوره مریم میفرماید:
وَ کانَ أَمْراً مَقْضِیا ( 8) بمعنی پایان پذیرفتن چنانکه در آیه 29 سوره قصص میفرماید:
فَلَمَّا قَضی مُوسَی الْأَجَلَ ( 9) بمعنی جدا شدن چنانکه در آیه 69 سوره زمر میفرماید:
وَ قُضِیَ بَیْنَهُمْ بِالْحَقِّ ( 10 ) بمعنی آفریدن چنانکه در آیه 12 سوره فصلت میفرماید:
فَقَضاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ
ص: 590
[سوره البقرة ( 2): آیه 201 ] .... ص : 590
اشاره
( وَ مِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَۀً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَۀً وَ قِنا عَذابَ النَّارِ ( 201
ترجمه و شرح .... ص : 590
خداوند متعال در این آیه شریفه گروهی از اهل ایمان را که براستی و حقیقت گرویده و افکارشان محدود بزندگی مادي نیست
بلکه هم زندگی دنیا و هم سعادت سراي دیگر را میخواهند بیان نموده و میفرماید:
صفحه 275 از 286
و برخی از آنان که افکارشان محدود بزندگی مادي نیست که هم زندگی دنیا را بعنوان مقدمه تکامل معنوي میخواهند و هم
سعادت آخرت را در مقام دعا میگوید: پروردگارا در دنیا براي ما نیکوئی یعنی تندرستی و آسودگی و توفیق عبادت و بندگی و
علم و ثروت و زن صالحه و مانند اینها و در سراي دیگر نیکوئی یعنی رحمت و رضوان و بهشت و حور العین و نعمتهاي جاوید بما
عنایت فرما و ما را با آمرزش گناهانمان از شکنجه و عذاب دوزخ نگهدار.
(201)
ص: 591
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 591
هم بود ز ایشان که گوید ده بمن بهره دنیا و دین اي ذو الیمن
ده نکوئی در جهان با دانشم هم نگهدار از عذاب آتشم
(201)
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 591
قوله تعالی آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَ نَۀً آتی- یؤتی- ایتاء از باب افعال بمعنی دادن و عطا کردن است مانند وَ آتَی الْمالَ عَلی حُبِّهِ- وَ أَقامَ
الصَّلاةَ وَ آتَی الزَّکاةَ- وَ آتاهُ اللَّهُ الْمُلْکَ- وَ آتاکُمْ مِنْ کُلِّ ما سَأَلْتُمُوهُ و از این ماده است:
آتی- یعنی آورنده، آینده چنانکه در آیه 10 سوره طه میفرماید:
لَعَلِّی آتِیکُمْ مِنْها بِقَبَسٍ:
یعنی شاید آورنده باشم براي شما شعله آتشی.
أوتی- یعنی داده شد چنانکه در آیه 19 سوره الحاقه میفرماید:
فَمَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِیَمِینِهِ یعنی هر کس نامهاش بدست راستش داده شود.
ص: 592
[سوره البقرة ( 2): آیه 202 ] .... ص : 592
اشاره
( أُولئِکَ لَهُمْ نَصِیبٌ مِمَّا کَسَبُوا وَ اللَّهُ سَرِیعُ الْحِسابِ ( 202
ترجمه و شرح .... ص : 592
خداوند متعال در این آیه مبارکه میفرماید: آن عده که در پی دنیا و آخرت هر دو هستند و خیر هر دو جهان را از خدا میخواهند و
صفحه 276 از 286
ماده و معنی را بهم میآمیزند براي آنها است بهره و پاداش اعمال نیکوئی که بجا آوردهاند یعنی این بهره و نصیب بخاطر اعمال
صالحه و اخلاق فاضلهاي است که در دنیا کسب کرده و قابلیت تفضل و مراحم الهی را در خود حاصل نمودهاند یا اینکه براي هر
یک از این دو گروه از آنچه کسب کردهاند نصیبی در آخرت خواهد بود و هر یک از این دو گروه از نتیجه اعمال و خواستههاي
خود بهرهمند خواهند شد و خداوند سریع الحساب است و بحساب همه زود رسیدگی میکند و بفکر و اندیشه محتاج نیست و ثواب
و عقاب هر یک از بندگان را در یک چشم بهمزدن باو میرساند و حد قابلیت و مقدار عمل و بهره و نصیب همه پیش خداوند متعال
معلوم و معین است همچنانکه روزي موجودات نزد پروردگار معین بوده و دفعتا بآنها میرساند و حساب احدي او را از حساب
دیگري مشغول نمیکند چنانکه میفرماید:
:« لا یشغله شأن عن شأن »
ص: 593
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 593
هست ایشان را نصیب و هم ثواب ز انکه نیکی را نمودند اکتساب
حق بسی باشد سریع اندر حساب زود یعنی میرسد روز ایاب
(202)
شأن نزول .... ص : 593
تفسیر روض البیان و کشف الاسرار در ذیل آیه أُولئِکَ لَهُمْ نَصِ یبٌ مِمَّا کَسَبُوا مینویسد: ضحاك از عبد اللّه بن عباس روایت کرده
که شخصی پیش پیغمبر اکرم آمد و گفت یا رسول اللّه پدرم از دنیا رفته و حج بجاي نیاورده آیا من میتوانم بجاي او حج بجاي
آورم؟ پیغمبر فرمود: اگر پدرت قرضدار بود و تو قرض او را میدادي کافی بود؟ گفت بلی یا رسول اللّه فرمود اگر قرض خدا را هم
بپردازي سزاوارتر خواهد بود سپس این آیه نازل شد.
ص: 594
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 594
قوله تعالی وَ اللَّهُ سَرِیعُ الْحِسابِ اللّه بنظر سیبویه آل در کلمه اللّه بجاي همزه محذوف است بنابراین اصل آن اله بود و لفظ ال را بر
سر آن آوردند و حرکت همزه به ال منتقل و سپس در آن ادغام شد و اللّه بدست آمد و دلیل بر این گفته قطع همزه و لزوم آن
است ولی بنظر دیگران ال در کلمه اللّه زاید و براي تعریف و تفخیم و تعظیم است و اصل آن اولاء میباشد.
عدهاي معتقدند ال براي تعریف نیست بلکه زائد غیر لازمه است.
گروه دیگر گفتهاند: اللّه در اصل هاء کنایه است و لام ملکیت را بر آن افزودند له شد سپس از لحاظ تفخیم و تعظیم و تأکید لفظ
ال بر سر آن آوردند و اللّه گردید.
خلیل و دیگران گفتهاند کلمه اللّه خود کلمهاي است و آن اسم علمی است که از کلمه دیگري مشتق نشده و خود اصل است.
صفحه 277 از 286
این لفظ مجموعا دو هزار و هفتصد و دو بار در قرآن مجید آمده پنج بار بصورت اللّهم و بقیه بلفظ اللّه.
ص: 595
[سوره البقرة ( 2): آیه 203 ] .... ص : 595
اشاره
وَ اذْکُرُوا اللَّهَ فِی أَیَّامٍ مَعْدُوداتٍ فَمَنْ تَعَجَّلَ فِی یَوْمَیْنِ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ وَ مَنْ تَأَخَّرَ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ لِمَنِ اتَّقی وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّکُمْ إِلَیْهِ
( تُحْشَرُونَ ( 203
ترجمه و شرح .... ص : 595
خداوند متعال در این آیه مبارکه بعضی از احکام وقوف در منی و برنامه ذکر پروردگار را بدنبال مراسم حج بیان کرده و میفرماید:
خدا را در روزهاي معین ایام تشریق که عبارت از یازدهم و دوازدهم و سیزدهم ماه ذیحجۀ است پشت سر پانزده نماز که اولش
نماز ظهر روز عید قربان و آخرش نماز صبح روز سیزدهم است بجاي تفاخرهاي موهوم زمان جاهلیت با گفتن تکبیرات یاد کنید و
در این سه روز از فوائد اجتماع و اتفاق برخوردار شوید البته این دستور براي کسی است که در روز عید قربان در منی باشد و اما
کسانیکه در سایر جاها و شهرها باشند آنها پشت سر ده نماز که اول آن نماز ظهر روز عید قربان و آخر آن نماز صبح روز دوازدهم
است با تکبیرات منقوله خدا را یاد خواهند کرد و شخص براي توقف در منی بین دو روز و سه روز اختیار أنوار العرفان فی تفسیر
القرآن، ج 3، ص: 596
دارد پس هر کس تعجیل نموده در دو روز یازدهم و دوازدهم شتاب کرده و پس از زوال خورشید و اتمام رمی جمرات از منی
بیرون رود براي او گناهی نیست و هر که تأخیر کرده و کوچ از منی را بتاخیر بیندازد یعنی سه شب در منی مانده و روز سیزدهم
حرکت کند گناهی در این انتخاب دو روز و سه بر او نیست چنانکه مردم زمان جاهلیت گمان میکردند و یا طبق وعده الهی
کسانی که پس از انجام مناسک حج از بیابان منی برمیگردند گناهان گذشته آنان آمرزیده شده و گناهی براي او باقی نماند و با
روحی پاك از گناه و آلایش از این مکتب بزرگ تربیتی بیرون میآیند البته تنها کسانی میتوانند دو روز فقط در منی مانده و سپس
بسوي مکه حرکت کنند که از آنچه خداوند متعال نهی نموده پرهیز کرده باشند و در حال احرام شکار نکرده و با زن همبستر نشده
و بوي خوش استعمال ننموده باشند و گر نه جایز نیست که روز دوازدهم از منی بسوي مکه حرکت کند بلکه واجب است که شب
سیزدهم نیز در آنجا بماند لذا از خدا ترسیده و از گناهان بخصوص در حال احرام بپرهیزید و بدانید که بازگشت و حشر همه شما
بسوي پروردگار متعال است و پس از پراکندگی در نزد او حاضر گشته و بکیفر و پاداش اعمال خود خواهید رسید.
(203)
ص: 597
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 597
صفحه 278 از 286
یاد آرید از خدا در روز چند کان شمرده گشته نزد هوشمند
و آن بود تشریق یعنی تا سه روز در منی ماند بدي یا در تموز
ور برفتن در دوم گیرد شتاب نیست جرمی بهر او اندر ذهاب
ور کند تأخیر هم نبود گناه بهر آن کور است پرهیز از اله
پس بپرهیزید و دانید اینکه هست حشرتان سوي وي از هشیار و مست
(203)
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 597
قوله تعالی فَمَنْ تَعَجَّلَ فِی یَوْمَیْنِ:
عجلۀ- یعنی شتاب، سرعت چنانکه در آیه 84 سوره طه میفرماید:
وَ عَجِلْتُ إِلَیْکَ رَبِّ لِتَرْضی
و از این ماده است:
عجول- یعنی بسیار شتابان چنانکه در آیه 11 سوره اسراء میفرماید: ص: 598
کانَ الْإِنْسانُ عَجُولًا.
عاجل- یعنی زود گذر و مؤنث آن عاجلۀ است چنانکه در آیه 20 و 21 سوره قیامۀ میفرماید:
کَلَّا بَلْ تُحِبُّونَ الْعاجِلَۀَ وَ تَذَرُونَ الْآخِرَةَ:
و این کلمه سه بار در ضمن آیات قرآن بکار برده شده و هر سه در مقابل آخرت قرار گرفته است.
استعجال یعنی خواستن با عجله چنانکه در آیه 1 سوره نحل میفرماید:
أَتی أَمْرُ اللَّهِ فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ:
عجل- یعنی شتابزدگی چنانکه در آیه 37 سوره انبیاء میفرماید:
خُلِقَ الْإِنْسانُ مِنْ عَجَلٍ سَأُرِیکُمْ آیاتِی فَلا تَسْتَعْجِلُونِ تعجیل- یعنی بشتاب انداختن، شتابزدگی چنانکه در آیه 16 سوره ص میفرماید:
رَبَّنا عَجِّلْ لَنا قِطَّنا قَبْلَ یَوْمِ الْحِسابِ:
یعنی پروردگارا قبل از روز حساب در بهره ما تعجیل کن و زودتر بده.
اعجال- یعنی بشتاب واداشتن چنانکه در آیه 83 سوره طه میفرماید:
ما أَعْجَلَکَ عَنْ قَوْمِکَ یا مُوسی
یعنی چه چیز ترا از قومت بشتاب واداشت چه باعث شد که شتاب کنی.
ص: 599
توضیحات .... ص : 599
1) بعضی از مفسرین گفتهاند: که جمله فَمَا اسْتَیْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ چون جزاء جمله فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ میباشد لذا مفادش این است که )
اگر شخصی بعد از انجام اعمال عمره از لذائذ و از تروك برخوردار شود باید کفاره بدهد و این کفاره غیر از وظیفه قربانی است
که در منی باید انجام گیرد این گفتار بر خلاف ظاهر آیه است زیرا پس از اتمام عمره تمتع شخص محرم از احرام خارج شده و
صفحه 279 از 286
برخوردار شدن از لذائذ بر او جایز میگردد.
ولی بنظر بعضی از مفسرین چون حاج در موقع حج از غیر میقات یعنی از مکه محرم میشود لذا باید سه روز روزه یا صدقه یا قربانی
را بعنوان فدیه و کفاره متحمل گردد.
2) این آیه بضمیمه روایات زیادي که از ائمه طاهرین علیهم السّلام بما رسیده است نشان میدهد که حج تمتع در زمان پیغمبر اکرم )
صلّی اللّه علیه و آله واجب بوده ولی عمر بن خطاب طبق نوشته سنی و شیعه در زمان خلافت خود از آن نهی نموده گفته است که
در عهد رسول اللّه دو متعه جاري بوده و من از آن دو متعه شما را نهی میکنم یکی متعه نساء و دیگري متعه حج و هر کس باین دو
متعه اقدام نماید مجازات سخت خواهد شد لیکن در مذهب جعفري همان حج تمتع که پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله تاسیس
فرموده برقرار است و خلیفه نمیتواند در مقررات دینی تغییر داده و از آن نهی نماید بلکه وظیفه امام و جانشین پیغمبر آن است که
قوانین و مقررات دین را همانگونه که بوده اجرا نماید و این یکی از خطاهائی است که در زمان خلافت أنوار العرفان فی تفسیر
القرآن، ج 3، ص: 600
عمر انجام گرفته است.
اگر کسی بگوید که در جمله الحج اشهر معلومات با اینکه ایام حج دو ماه شوال و ذیقعده و ده روز از ذیحجۀ است چگونه بر دو
ماه و ده روز کلمه جمع اشهر اطلاق گردیده است.
میگوئیم در پاسخ این سؤال دو وجه ذکر کردهاند:
1) بین اعراب معمول است که لفظ جمع را به دو فرد هم اطلاق میکنند. )
2) کاري که در یک قسمت از زمان انجام میگیرد گاهی بهمه زمان نسبت داده میشود مثل روز تولد زید با اینکه تولد در یک )
قسمت از آن روز واقع شده ولی همه آن روز بنام روز تولد نامیده میشود.
و اگر بگویند که چرا کلمه حج سه بار تکرار گردیده در صورتی که بخاطر فرار از تکرار و رعایت اختصار میتوان بجاي اسم ظاهر
ضمیر قرار داد یعنی بجاي اینکه گفته شود لا جدال فی الحج گفته شود لا جدال فیه جواب دادهاند که سبب عدول از قاعده
مذکوره این است که منظور از حج اول زمان حج و از حج دوم همان عمل مخصوص و معین و از حج سوم زمان و مکان آن است
که اگر بجاي اسم ظاهر ضمیر آورده میشد این معانی مختلفه را افاده نمیکرد و اجبارا براي روشن شدن مقصود بایستی تفصیل بیشتر
میدادند و در این صورت علاوه بر اینکه سخن مختصرتر نمیشد بلکه بدون جهت طولانیتر نیز میگشت و این خود مخالف
فصاحت و بلاغت در کلام است.
3) فخر رازي در تفسیر کبیر خود چنین مینویسد: علّت اینکه خداوند متعال در این آیه مبارکه بر سه عمل رفث، فسوق، جدال )
اقتصار فرموده بخاطر این ص: 601
است که در علوم عقلیه ثابت شده است که انسان داراي چهار قوه است.
1) شهوانیه بهیمیه. )
2) غضبیته سبعیه. )
3) وهیمیۀ شیطانیه. )
4) عقلیه ملکیه و مقصود از جمیع عبادات مغلوب ساختن قواي سه گانه یعنی شهویه، غضبیه و هیمیه میباشد. )
کلمه فلا رفث در این آیه مبارکه اشاره بمقهور ساختن قواي شهویه و لا فسوق اشاره بمغلوب ساختن قواي غصبیته و لا جدال اشاره
بمنکوب ساختن قوّه وهیمیۀ است و همه ظلم و تعدیات بشر ناشی از همین قوّه سه گانه است لذا فرمودند:
فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِی الْحَجِّ:
صفحه 280 از 286
یعنی کسی که منظور او معرفت خدا و محبت او باشد و بخواهد بر نور احدي اطلاع حاصل نموده و در سلک خواص از بندگان
حق تعالی قرار بگیرد بایستی جلو این قواي سه گانه حیوانی را بگیرد و این موضوع یکی از بالاترین اسراري است که در ایام حج
نباید از آن غافل شد.
در آیه مبارکه ثُمَّ أَفِیضُوا مِنْ حَیْثُ أَفاضَ النَّاسُ گفتهاند که افاضه از عرفات در آیه قبل بیان گردیده و چرا در این آیه با کلمه ثم
که دلالت بر تراخی دارد تکرار شده است؟
مرحوم طبرسی در تفسیر مجمع البیان چنین جواب داده است:
قد روي اصحابنان هیهنا تقدیما و تاخیرا فلیس علیکم جناح ان ص: 602
تبتغوا فضلا من ربّکم ثمّ افیضوا من حیث افاض الناس ... فاذا افضتم من عرفات ...
و برخی نیز گفتهاند ثم براي ترتیب در ذکر است و آیه افاضه از عرفات را بیان فرموده و آیه دوم نیز اگر چه امر بافاضه است لیکن
مستفاد از آن نهی از افاضه مانند افاضه قریش است.
ص: 603
روایات .... ص : 603
1) در تهذیب از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت شده که آن حضرت در ذیل آیه فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَی الْحَ جِّ عمرة را جزء )
حج قرار داده و مسلمانان باید حج را بطور تمتع بجا آورند چنانکه سنت پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله نیز بر آن بوده است.
2) در کتاب فقیه از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت نموده که فرمودند: )
طبق آیه فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَی الْحَجِّ عمره جزء حج و پیوسته بآن است و عمل حج صحیح نیست مگر بطور تمتع و سنت پیغمبر خدا
نیز بر آن بوده است.
3) در تهذیب و تفسیر عیاشی ذیل آیه وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت کردهاند که آن حضرت فرمود )
یعنی هم حج و هم عمره هر دو واجب است.
4) تفسیر عیاشی مینویسد که زرارة و عمران و محمّد بن مسلم میگویند: از امام محمّد باقر و امام جعفر صادق علیهما السّلام از )
تفسیر آیه وَ أَتِمُّوا الْحَ جَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ پرسیدم فرمودند تمام کردن حج عبارت است از ترك محرمات احرام مانند رفث و فسوق و
جدال.
5) کتاب کافی ضمن حدیثی از امام جعفر صادق علیه السّلام مینویسد که آن حضرت فرمودند: منظور از تمام کردن حج و عمره )
انجام آنها است از چیزهائی که شخص محرم باید از آنها بپرهیزد.
6) در تهذیب از معاویۀ بن عمار روایت کرده که وي میگوید: از امام ص: 604 )
جعفر صادق علیه السّلام شنیدم که فرمودند: محصور غیر از مصدود است محصور مریض است و مصدود کسی است که مشرکین
راه را بر او سد کرده باشند چنانکه راه را را بر رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله بستند و حال آنکه آنحضرت مریض نبودند و بر
شخص مصدود حلال و جایز است که با زن خود نزدیکی کند ولی براي محصور جایز نیست.
7) در کتاب تهذیب از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت نموده که آن حضرت فرمودند پس از آنکه پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه )
و آله در حجۀ الوداع در صفا و مروة سعی نمودند در کوه مروه ایستاده بود که جبرئیل نازل شد و عرض کرد: طبق دستور خداوند
متعال حاجیان باید موي سر خود را کوتاه کرده و از احرام خارج گردند باستثناء کسانی که هنوز قربانی نکردهاند پیغمبر اکرم صلّی
اللّه علیه و آله دستور خداوند متعال را به حاجیان اعلام نمودند عدهاي گفتند چگونه بسوي منی حرکت کنیم در حالیکه قطرههاي
صفحه 281 از 286
آب غسل جنابت از سر و رخسار ما میچکد اتفاقا خود رسول اکرم قربانی همراه آورده بود لذا برخی گفتند که پیغمبر اسلام ما را
با انجام عملی امر میکند که خود بدان رفتار نمیکند حضرت فرمودند اگر این دستور قبلا رسیده بود من نیز قربانی با خود همراه
نمیآوردم و اکنون از احرام خارج میگشتم ولی چون طبق دستور جایز نیست کسانیکه قربانی دارند از احرام خارج شوند مگر اینکه
قربانی خود را در منی ذبح کرده باشند در این موقع سراقۀ ابن مالک مدلجی پرسید یا رسول اللّه این عمل را که امر فرمودي در
خصوص امسال است حضرت فرمودند حج تمتع تا روز قیامت واجب است سپس انگشتان دو دست خود را در هم گذارده آیه
شریفه فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَی الْحَجِّ را خواندند.
8) در کافی از امام محمّد باقر علیه السّلام روایت شده که آن حضرت در ذیل آیه ار العرفان فی تفسیر القرآن، ج 3، ص: 605 )
الْحَ جُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ فرمودند: حج در چند ماه معین یعنی شوال و ذیقعده و ذیحجۀ است و غیر از این ماهها نمیشود حج بجاي
آورد.
9) در کافی از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت شده که آن حضرت فرمودند: )
منظور از جمله فَمَنْ فَرَضَ فِیهِنَّ الْحَ جَّ تنبیه و اشعار و تقلید است که هر کس یکی از اینها را انجام داد حج بر او واجب میگردد و
همچنین جمله فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِ دالَ فرمودند: منظور از رفث آمیزش و از فسوق دروغ و فحش و از جدال گفتن نه بخدا
قسم و چرا بخدا قسم میباشد.
10 ) عیاشی بسند خود از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت کرده که حضرت در ذیل آیه لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فرمودند )
هر گاه شخصی اعمال حج را بجا آورد و از احرام خارج شد دیگر بر او باکی نیست در بقیّه اوقات حج مشغول خرید و فروش باشد
این حدیث را مرحوم طبرسی نیز از امام محمّد باقر علیه السّلام روایت کرده است.
11 ) و نیز عیاشی بسند خود از زید روایت کرده که وي میگوید از امام جعفر صادق علیه السّلام پرسیدم معنی آیه ثُمَّ أَفِیضُوا مِنْ )
حَیْثُ أَفاضَ النَّاسُ چیست حضرت فرمودند: قریش میگفتند ما بخانه کعبه اولی هستیم و کوچ نمیکردند مگر از مزدلفه خداوند
در این آیه بآنها دستور داد که از عرفات کوچ کنند.
12 ) در کافی از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت کرده که آنحضرت در تفسیر آیه فَإِذا قَضَیْتُمْ مَناسِکَکُمْ فَاذْکُرُوا اللَّهَ فرمودند )
قریش پس از قربانی در منی توقف کرده و بآثار و کردار پدرانشان بیکدیگر مباهات و مفاخرت میکردند و میگفتند پدران ما
چنین و چنان کردند در این آیه خداوند متعال بآنها دستور ص: 606
میدهد خدا را یاد کنید چنانکه از پدران خود یاد میکنید و آنها را بزرگ شمرده و مهم جلوه میدهند.
13 ) در کتاب فقیه روایت کرده از امام جعفر صادق علیه السّلام از تفسیر آیه فَمَنْ تَعَجَّلَ فِی یَوْمَیْنِ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ پرسیدند حضرت )
فرمود مراد این نیست که حاجیان میتوانند در بازگشت از منی عجله کنند و یا آن را بتأخیر اندازند بلکه منظور این است که خواه دو
روز در منی بمانند و خواه سه روز در هر دو صورت هنگام بازگشت از منی بمکه گناهان آنان آمرزیده شده است.
14 ) تفسیر عیاشی از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت نموده که آنحضرت در ذیل آیه شریفه مِنْ حَیْثُ أَفاضَ النَّاسُ فرمودند )
که مراد از ناس حضرت ابراهیم و حضرت اسماعیل علیهما السّلاماند.
15 ) از امام جعفر صادق علیه السّلام نقل شده است که آن حضرت در تفسیر فَمَنْ تَعَجَّلَ فِی یَوْمَیْنِ فرمودند: یعنی هر کس در این )
دو روز بمیرد همه گناهان او آمرزیده شده است و اگر مرگش بتأخیر افتاد در صورتی که از گناهان کبیره پرهیز کند همچنان مورد
عفو و بخشش خداوند متعال قرار میگیرد و بر او گناهی نیست.
16 ) در تفسیر عیاشی مینویسد: که از امام محمّد باقر علیه السّلام از تفسیر آیه: )
مبارکه لِمَنِ اتَّقی پرسیده شد حضرت فرمودند بخدا قسم منظور شیعیان و پیروان ما اهل بیت طهارت هستند زیرا پیغمبر اکرم صلّی
صفحه 282 از 286
اللّه علیه و آله فرمودند تنها پرهیزگارانند که بر دوستی علی علیه السّلام پا بر جا میمانند.
17 ) از پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله روایت شده کسی که خداوند متعال باو قلبی ص: 607 )
سپاسگزار و زبانی مشغول بذکر و همسري با ایمان که او را در امور دنیا و آخرت یاري کند به بخشد نیکی دنیا و آخرت را باو
بخشیده و او را از عذاب آخرت بازداشته است.
18 ) از امیر المؤمنین علی علیه السّلام در ذیل جمله وَ اللَّهُ سَرِیعُ الْحِسابِ نقل شده است که فرمودند خداوند همانطوریکه همه مردم )
را در زمان واحد روزي میدهد در یک زمان هم بحسابشان رسیدگی میکند.
ص: 608
تجزیه و ترکیب .... ص : 608
فان احصرتم عطف و تفریع بر اتموا است و اشعار باین دارد که اتمام و اکمال حج بانجام قربانی میرسد فمن کان تفریع و استثناء از
نهی و لا تحلقوا.
من رأسه بیان اذي- من صیام بیان ففدیۀ است فمن لم یجد تفریح بر فما استیسر من الهدي است ذلک اشاره بحکم تمتع مستفاد از
فمن تمتع بالعمرة- الحج:
مبتداء و کلمه اشهر خبر آن- کلمه جناح اسم لیس و خبر آن کلمه علیکم- فاذا افضتم ... شرط تفریعی از لیس علیکم جناح است-
کلمه اشد محلا مجرور است ولی بعلّت اینکه وزن فعل دارد غیر منصرف میباشد کلمه ذکرا بنابر تمیز منصوب است- فمن الناس ...
تفریع بر آیه سابق و اشعار بتحقیر دارد نه تقلیل- و منهم من یقول ... عطف و منهم بجاي و من الناس وابستگی این دو گروه را
میرساند- کلمه لمن اتقی خبر است براي مبتداي محذوف که کلمه ذلک باشد.
نسئل اللّه ان یعصمنا من الخطاء و الزلل و ان یجعل ذلک ذخیرة لمعادنا بحقّ محمّد و آله و الحمد للّه.